گزارش «ایران» از نبرد بازارها برای جذب سرمایهگذار
رکوردهای بورس در سال 99
سیاوش رضایی
خبرنگار
پس از تغییر مسیر بازار سهام از مرداد ماه سال جاری، جریان سرمایهگذاری و کسب بازدهی نیز با تغییرات زیادی همراه شد. درحالی که تا دهه دوم مرداد ماه، بازار سهام درصدر جذب سرمایههای خرد و کلان مردم قرار داشت، با تداوم روند نزولی بورس، سرمایههای مردم دوباره درمیان بازارهای مختلف تقسیم شد، برخی دوباره به سمت بازار ارز و طلا رفتند و بعضی که نقدینگی قابل توجهی داشتند به بازار مسکن رفتند. اما همچنان بازار سهام میزبانی بخش قابل توجهی از سرمایهها را برعهده داشت، چه آنها که از سالهای پیش دراین بازار سهامدار بودند و بازدهی مثبتی کسب کردهاند و چه کسانی که بهدلیل زیان قابل توجه دیگر برای فروش سهام توجیهی نداشتند.
اما در اوایل زمستان امسال، بازار جدیدی نیز به روی سرمایهگذاران ایرانی بازشد؛ بازار رمزارزها که از سال 2017 با یک جهش قیمتی توجه بخشی از سرمایهگذاران را به خود جلب کرده بود، از آخرین روزهای سال 2020 میلادی و رشد شتابانی که داشت، توانست تعدادی از سرمایهگذاران را با خود همراه کند. برهمین اساس، تعدادی از سرمایهگذاران ایرانی نیز که در ماههای اخیر بر تعداد آنها افزوده شده است، با سرمایه خرد و کلان خود اقدام به خرید انواع رمزارزها بخصوص بیت کوین کردند و درهمین راستا، کانالهای خرید و فروش و آموزش معامله ارزهای مجازی نیز میزبان آنها شدند. هرچند دراین مدت بازار رمزارزها نوسان بالایی هم تجربه کرده است، اما درمجموع رشد خیره کنندهای داشته است به طوری که در روز گذشته بیت کوین با رشد 2 هزار و 784 دلاری معادل 5.4 درصد به رقم تاریخی 54 هزار و 219 دلار رسید.
این درحالی است که بازدهی بازار و ارز و طلا نیز از ابتدای سال جاری تا روز گذشته بیش از سال گذشته شده است. برهمین اساس دلار امریکا در روز گذشته با وجودی روند نزولی که پیدا کرده است، از ابتدای سال بازدهی 62.6 درصدی را تجربه کرده است، در بازار سکه نیز هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید که دیروز به 10 میلیون و 500 هزار تومان رسید درمجموع با رشد 74.1 درصدی از ابتدای سال روبهرو شده است. اما بازار سهام و بورس اوراق بهادار تهران باوجود ریزشهای پیدرپی ماههای اخیر همچنان با بازدهی متوسط 135.9 درصدی برای کسانی که از سال گذشته وارد این بازار شدهاند، پرسودترین بازار بوده است. البته کسانی که از تیرماه امسال وارد این بازار شدهاند، برخلاف بازدهی متوسط بالا، با زیانهای سنگینی مواجه شدهاند.
بازدهی ماهانه بورس
در14 روز کاری اسفند ماه یعنی تا روز گذشته، شاخص کل بورس تهران تنها 4 روز مثبت داشته است و درمابقی روزها افت داشته است. با این حال با بهبود نسبی شرایط دراین بازار طی سه روز گذشته شاخص رشد داشته است و در روز گذشته شاخص کل با رشد 10 هزار و 260 واحدی با یک میلیون و 210 هزار و 148 واحد دوباره به کانال 1.2 میلیون واحد بازگشت. بررسی بازدهی و میزان رشد شاخص کل بورس بهصورت ماهانه در12 ماه سالجاری بخوبی روند حرکتی بازار سهام را نشان میدهد. در نخستین ماه سال شاخص کل با رشد 177 هزار و 136 واحدی بازدهی 34.5 درصدی را ثبت کرد، عددی که در اردیبهشت ماه با رشد 296 هزار و 723 واحدی به 43 درصد افزایش یافت. هر چند در خرداد ماه بازدهی بورس تهران به 28.7 درصد رسید، اما در تیرماه رکورد کسب بازدهی را شکست. دراین ماه شاخص کل بورس با رشد 645 هزار و 567 واحد 50.8 درصد افزایش یافت. اما با اتفاقاتی که از روز 20 مرداد ماه در بورس افتاد، از پنجمین ماه سال، بازار سهام مسیر متفاوتی درپیش گرفت به طوری که پس از رکورد بازدهی 50.8 درصدی در تیرماه، در مرداد ماه بازدهی بورس تهران به منفی 8.2 درصد رسید و 158 هزار و 965 واحد نسبت به ماه قبل کاهش یافت.
در شهریور ماه نیز روند نزولی شاخص تقویت شد بهگونهای که شاخص بیش از 162 هزار واحد دیگر عقب نشست و بازدهی آن هم به منفی 9.2 درصد رسید. همچنین درمهرماه امسال بازدهی بورس به منفی 11.4 درصد رسید. با این حال از آبان ماه امسال اندکی از شتاب شاخص برای کاهش کاسته شد. بدین ترتیب در آبان ماه شاخص تنها 67 هزارواحد عقب نشست و بازدهی آن هم دراین ماه به منفی 4.7 درصد رسید که نسبت به ماههای قبل ریزش کمتری را نمایان میکند.
پساز پنج ماه بازدهی منفی بورس تهران، درآذرماه امسال شاخص کل بورس توانست رشد بیش از 93 هزارواحدی را ثبت کند و بدین ترتیب بازدهی آن هم به مثبت 6.9 درصد رسید. با این حال با رخدادهایی که در فضای بینالمللی باعث شد تا جو مثبتی که برای رفع تحریمها شکل گرفته بود، کمرنگ شود و براین اساس رکورد بازدهی منفی بورس ثبت شد. دردی ماه شاخص کل بورس 288 هزار واحد نسبت به آذرماه افت کرد و بدین ترتیب بازدهی آن به منفی 20 درصد رسید.
در بهمن ماه یکبار دیگر بازدهی بورس تهران مثبت شد. دراین ماه شاخص با رشد 87 هزار واحدی معادل 7.6 درصد رشد کرد. درآخرین ماه سال نیز تا روز گذشته 14 روز کاری از آن میگذرد که دراین مدت بازدهی بورس منفی 2.2 درصد است و مثبت شدن آن به روند شاخص در روزهای باقی مانده از سال بستگی دارد.
نبرد سرمایهگذاری در بازار رمزارزها
با وجودی که کارشناسان همواره نسبت به ریسک بالای بازار رمزارزها و سرمایهگذاری درآن هشدار دادهاند، اما درماههای اخیر سرمایهگذاران ایرانی استقبال قابل توجهی از آن کردهاند. هم اکنون تعداد زیادی از کانالهای خرید و فروش و سایتها در فضای مجازی فعالند و چند میلیون نفر اقدام به سرمایهگذاری در این بازار کردهاند.
همانگونه که اشاره شد، در روز گذشته بیت کوین بهعنوان مشهورترین رمزینه ارز با رشد 2 هزار و 832 دلار به 54 هزار و 266 دلار رسید. بدین ترتیب با لحاظ قیمت 24 هزار و 235 تومانی دلار در بازار ایران، هر بیتکوین بیش از 1.3 میلیارد تومان ارزش دارد. درابتدای سالجاری میلادی یعنی 11 دی ماه، بیت کوین 28 هزار و 907 دلار قیمت داشت و بدین ترتیب طی حدود دوماه، این ارزمجازی با رشد 25 هزار و 359 دلاری معادل 87.7 درصدی مواجه شده است. با تبدیل این رشد به ریال، میتوان گفت که بیت کوین دراین مدت بیش از 614 میلیون تومان افزایش قیمت داشته است. همچنین بازدهی بیت کوین در شش ماه اخیر به 436 درصد و دریکسال اخیر به 460 درصد میرسد. بدین ترتیب در شرایطی که ریسک بازارهای سرمایهگذاری مرسوم کشور مانند ارز، طلا و سهام افزایش یافته است، روز به روز میزان استقبال ایرانیها از این بازار جهانی بیشتر میشود. هرچند اطلاعات دقیقی درباره تعداد خریداران ایرانی ارزهای مجازی و ارزش سرمایهگذاری آنها در دسترس نیست، اما گزارشهای غیررسمی از ورود نزدیک به دو میلیون ایرانی به این بازار خبرمی دهد. حال درماههای آینده باید میزان جذابیت بازارهای داخلی و ارزهای مجازی را نظارهگر بود.
جایگاه زمان در تصمیمگیریهای دولت
هادی حقشناس
استاد دانشگاه
یکی از تفاوتهای موضوعات اقتصادی با مابقی مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی یا جامعهشناسی این است که گاهی تصور میشود که مثلاً وقتی در مورد جامعهشناسی، مسائل سیاسی یا فرهنگی صحبت میشود، موضوع انسان است و از آنجا که انسان یک موجود زنده است باید تحلیل همهجانبه با محوریت انسان صورت گیرد.
از اینرو درخصوص مسائل اقتصادی، واژه اقتصاد و جامعه اقتصادی هم ما باید با این فرض به تحلیل بپردازیم که این امر یک موجود زنده است. اگر این موضوع را بپذیریم آن زمان تمام سیاستها، کنشها و واکنشها اگر بموقع انجام نگیرد طبیعتاً میتواند زیانهای غیرقابل جبرانی را تحمیل کند.
اگر ما بدانیم که به عنوان مثال انسانی مشکل کلیه، فشارخون یا هر بیماری دیگری دارد و عمداً درمان او را به تأخیر بیندازیم و فکر کنیم که زمان حلال مشکلات است یا سیاستهای درست و نسخه درست از پزشک را دریافت کنیم و عمداً فرایند درمان را شروع نکنیم حتماً ممکن است منجر به فاجعه و فوت بیمار شود؛ اقتصاد هم به این شکل است.
اگر امروز ما نسخه درستی در زمینه سیاست مالیاتی، پولی، مالی، ارزی و صادرات داریم قطعاً اگر امروز اجرا نکنیم زمان حلال مشکلات نخواهد بود، بلکه زمان در حوزه اقتصاد هزینه مشکلات را افزایش میدهد. البته نکاتی که گفته شد به معنای آن نیست که برخی ملاحظهها رعایت نشود. به عنوان مثال همه میدانیم قیمت تعیین کننده و مهمترین ابزار برای علامت دادن به مصرفکنندگان برای خرید بیشتر یا کمتر است و از سویی این امر مهمترین علامت به تولیدکنندگان است که به سمت تولید بیشتر یا کمتر بروند. اما این به معنی این نیست که وقتی میگوییم قیمتها واقعی شود فکری به حال دهکهای کم درآمد یا اقشار آسیبپذیر نشود یا در مقطعی ممکن است بهخاطر برخی ملاحظات سیاست خارجی تصمیمهای خاصی اتخاذ شود.
اینگونه ملاحظات در اقتصاد قابل پیشبینی است؛ اما اینکه اصل را فدای فرع کنیم و فرع را اصل بگیریم هزینههای سنگینی را به اقتصاد تحمیل میکند که قابل جبران نیست.
در بودجه سال 1400 که مجلس تصویب کرد، قرار شده رقم 85 هزار میلیارد تومان به سازمان تأمین اجتماعی برای همسانسازی یا بخشی از بازنشستگان کارگری کمک شود، حال نکته این است که در لایحه بودجه تا چه مقطع زمانی دولت و مجلس میتوانند به صندوقهای بازنشستگی کمک کنند یا دولت و مجلس تا چه مقطع زمانی میتوانند بخشی از اقتصاد را معاف از مالیات نگه دارند.
همه میدانیم اقتصاد ایران به لحاظ ظرفیت جزو 20 اقتصاد جهان است اما به لحاظ عملکرد و به جهت وجود یارانه پنهان منجر به این شده است که توزیع ثروت عادلانه نباشد و در ضریب جینی به معنای واقعی اصلاح صورت نگیرد.
معمولاً در لایحه بودجه به بخشی از این مسائل پرداخته میشود اما سال بعد دوباره تکرار میشود؛ یا اگر برنامه 5 سالهای شکل میگیرد به راحتی گفته میشود که نصف آییننامه آن برنامه شکل نگرفته است یا اجرا نمیشود، هزینه این روند چیست؟ قاعدتاً هزینه آن باعث میشود که در 4 دهه نرخ تورم دو رقمی را شاهد باشیم. از سویی این امر منجر به این میشود که سالانه صدها هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی پرداخت میشود اما بخشی از بنگاههای اقتصادی غیر فعال یا نیمه فعال باشند.
اقتصاد مثل فیزیک، علم محسوب میشود. همچنان که فیزیک پیشبینی میکند که قارهپیمای مریخ 7 ماه بعد در کره مریخ فرود میآید، اقتصاد هم مانند فیزیک میتواند پیشبینی کند؛ اینکه روند کدام متغیر مطلوب نیست یا چه نوع سیاستی میتواند اقتصاد را به سمت رشد مطلوب هدایت کند. بر این اساس چارچوب و اصول اقتصاد مشخص است. اما اگر در اقتصاد ایران آن چارچوب جواب نمیدهد به معنی این نیست که اشکال در علم اقتصاد است، به معنی این است که بخشی از علم اقتصاد را میپذیریم و بخشی از علم اقتصاد را نمیپذیریم. مثل اینکه در نسخه پزشکی بخشی از دارو را بپذیریم و مصرف کنیم و بخشی دیگر از دارو را مصرف نکنیم، در این شرایط طبیعی است که نتیجه مطلوب نشود.
وقتی ما پذیرفتیم که اصل 44 قانون اساسی را اجرا کنیم، یعنی واحدهای بزرگ دولتی را به بخش خصوصی واگذار کنیم و بخش خصوصی در اقتصاد مشارکت کند. در حقیقت به فعالان اقتصادی گفتهایم که سرمایهگذاری کنند و به سمت تولید بروند، بر این اساس نمیتوانیم با تصمیمهای لحظهای سبب برهم زدن فرایند تولید، صادرات و فعالیت اقتصادی بخش خصوصی شویم. تحمیل چنین امری چالشهای جدی برای حوزه اقتصادی ایجاد میکند. اقتصاد باید مسیر خود را طی کند چرا که اقتصاد تابع دستور نیست؛ حتی اگر فکر کنیم که آن دستور ما به نفع دهکهای کمدرآمد جامعه است. آخرین جمله این است که اگر بخواهیم بگوییم در حوزه اقتصاد کدام سیاست اگر بموقع اجرا نشود زیان بزرگی برای سایر بخشهای اقتصاد به اجبار تحمیل میکند، آن سیاست پولی است. در همه دنیا یک رابطه مستقیم بین تورم و استقلال بانک مرکزی وجود دارد.در حقیقت اقتصادهایی که تورم بالایی دارند یعنی استقلال بانک مرکزیشان کمتر است. بدین جهت هرچقدر سیاست پولی مستقل تنظیم شود به سمت کنترل تورم حرکت کردهایم، همچنین این امر به منزله کنترل نرخ سود و کنترل هزینه بنگاههای تولیدی و اقتصادی است.
اینکه همه در ایران اعم از حقوقبگیران، تولیدکنندگان یا خدمتی که ارائه میشود به دنبال افزایش قیمت هستند یک دلیل ساده دارد و آن این است که تورم در اقتصاد مزمن شده است. آنیترین سیاست مورد نیاز این روزهای اقتصاد ایران سیاستهای پولی در قالب بانک مرکزی مستقل است.